گذشته

آب دستتونه بگذارید زمین برید گذشته فرهادی رو ببینید نمیگم بهترین فیلمش یا بهترین فیلم تاریخه بلکه میگم فیلم به این خوبی به این راحتی گیرتون نمیاد ببینید پس بشتابید!

من که دیدم 4 روزه هیچی نتونستم بنویسم!

بازگشت

هنوز کسی اینجا سر می زنه؟

از همه جا!

1. دوستان می گویند چرا کم می نویسی دو دلیل مهم برای آن دارم اولیش رو نمیتونم بگم ولی دومیش اینه که چند وقتی است سر دردهای عجیبی داشتم به همین دلیل نمیتونستم به صفحه مونیتور خیره بشم چند روزیه خود به خود سر درد نگرفته و نوشتم!

2. حتمن تا حالا تو مراسم عروسی, نامزدی و کلن مراسم شادی شرکت کرده اید. اگر در این مراسم شرکت کردید و خدای نکرده این مراسم مختلط بوده و باز زبانم لال توی اون مراسم مختلط حرکت های موزونی بوده قطعن به یک نکته توجه کردید که زوج های عاشق چطور با هم آهنگ برو دیگه دوست ندارم اسمتو نمی خوام بیارم سیاوش صحنه را با آب و تاب می خونند؟ وقتی دقت می کنید می بینید همین زوجی که دارند عروسی می کنند دست ها رو به هم گرفتند و می خونند برو دیگه دوست ندارم اسمت نمی خوام بیارم ....این آهنگ که تمام میشه عروس و داماد به دی جی یا ارکستر محترم گیر می دهند که خدای آسمانها, خدای آسمانها, خدای آسمانها بعد از این درخواست موزیک شروع می شود "خدای آسمونها خدای که کهکشونها برس به داد دل عاشق ما جوانها, دستا بیگانه قلبها توخالی, حرفا دروغ عشقها پوشالی, دوست دارم ها فقط یه حرفه, عمرش قد یه گوله برف....هر کسی توی دنیا صبح که شد به شوق یه عشقی از خواب پا میشه, اما عشقی که امروز تا فردا, تو قلبا بمونه پیدا نمیشه...." عروس و داماد دستها را به طرف هم نشونه رفتند و با چه ذوقی این اشعار رو خطاب به هم می خونند در کنارشون عروس دامادهای گذشته و آینده شدیدتر برای هم می خوانند. اخیراً ترانه جدیدی هم مکمل دو ترانه قبلی شده که اندکی معقول تر است و آن سکوت محسن یگانه است:
"تازه می فهمم اشتباهم این بود, چهره عشقم رو غلط کشیدم, عشق تو دار و ندار دلم بود, تو زدی دار و ندارم رو بردی, بیا سکوتت رو بشکن و برگرد, که هنوزم تو دل من نمردی"...ت

وضیح واجب: امروز خوندم رئیس پلیس امنیت گفته هر گونه مراسم مختلط جرم و با مجرمین برخورد شدید می شود. خواستم بگم فکر نکنید من تو این جور مراسم شرکت کردم و این موضوعات رو دیدم بلکه همه این نوشته های برای من مثل بیش از 90% مردم ایران توهمات ذهنی و از شنیده هاست!

3. اگر Inception آخرین کار نابغه جوان هالیوود کریستوف نولان را تا حالا ندیدید حتمن ببینید.

4. چند فیلم روز سینمای ایران هم برایشان مطلب آماده کردم که به مرور در وبلاگ قرار می دهم.

5. یک مطلبی با عنوان تهران دوحه در وب سایتم نوشتم!

بخندم یا بگریم؟

بعد از موفقیت مجموعه های تلویزیونی خارجی مانند Lost, Prison Break و... در شبکه پخش زیر زمینی کشور و همچنین گرایش مخاطبین به سریال های سطح پائین کانال فارسی وان و تلاش بیش از حد صدا و سیما برای مخاطب گریزی فاصله زیادی بین عامه مردم و رسانه های داخلی ایجاد شد.

از سویی دیگر دولت مدتهاست بر سر ایجاد یک شبکه خصوصی وابسته به خود با صدا و سیما در حال رایزنی است که این رایزنی هیچ گاه به نتیجه نرسیده و کشور به هیچ وجه زیر بار کانالی مستقل که حتی متعلق به دولت قابل اعتماد باشد نمی رود.

این دو موضوع در کنار تصمیم سازمان صدا و سیما مبنی بر عدم پخش سریال قهوه تلخ موجب شد که تهیه کننده صاحب نفود و کار بلد این مجموعه نسبت به توزیع گسترده این سریال در شبکه خانگی اقدام نماید. وزارت ارشاد نیز برای اثبات به صدا و سیما که توان رقابت با برنامه های سطح پائین سیما دارد به حمایت از مجموعه تلویزونی قهوه تلخ آمد.

در پلن تجاری ایجاد شده از سوی برادران گلیان برای پخش مجموعه تلویزیونی قهوه تلخ پیش بینی فروش بیش از 250 میلیاردی برای کل قسمت ها شده بود که با فروش 4 میلیون نسخه ایی مجموعه اول و رسیدن به فروش 10 میلیاردی در این مجموعه  امید برادران گلیان برای رسیدن به آرزوهایشان به واقعیت نزدیک شد.

نام مهران مدیری, ماهیت طنز, تبلیغات گسترده, عدم پخش از صدا و سیما و ارتباط بی ربطش از سوی مردم به جریانات سیاسی همگی دست به دست هم داد تا یکی از موفقترین مجموعه های تجاری هنری کشور شکل بگیرد.

به شخصه و با توجه به سو سابقه ای که از آثار پیشین مدیری داشتم و این که معتقدم مدیری حداقل های تکنیک در تلویزیون را نیز بلد نیست و در محتوای آثارش جز توهین و تمسخر چیزی موجود نیست  به دیدن قهوه تلخ ننشستم ولی تنها دو بخش 10 دقیقه ایی از دو قسمت مجزایش را دیدم...

 

اگر به دیدن سریال های کره ای که در این چند ساله در کشور پخش شده یا فیلم های اسطوره‌ایی که از این کشور به کشورهای دیگر صادر می شود بنشیند موضوع کاملن روشنی که در تمام این آثار دیده می‌شود این است که کره ای ها در حال ایجاد تاریخی درخشان برای کشور خود هستند. در کنار کره ایی‌ها اگر به دیدن مجموعه های تلویزیونی یونانی ها در خصوص اسکندر و یا به ادعا و برنامه های ورزشی همین کشور کوچک امارات در خصوص نام خلیج فارس دقت کنیم می بینیم همگی به دنبال ایجاد تاریخی درخشان برای خود هستند.

ولی در کشوری مثل ایران که به‌طور بالقوه دارای تاریخی بسیار درخشان است، پر در آمد‌ترین اثر هنری اثریست که به تمسخر تاریخ, اجداد و نیاکانش می‌پردازد. سوالی که باری من ایجاد شده این است تاکنون فکر کرده‌ایم در قهوه تلخ به چه موضوعاتی می‌خندیم؟

 در این مجموعه شروع به تمسخر تمام مردم، حکام دوران اواخر زندیه و اوایل قاجاریه  تاریخ نموده و در این بین پا را فراتر گذاشته حتی مردمان ساده و رعایای کشور را نیز افرادی نادان مسخره و احمق جلوه  داده است و نکته جالب تر اینکه در برابر ایرانی های نادان و احمق تمام شخصیت های خارجی حاضر در این مجموعه افرادی باهوش, مدیر, توانمند و زیرکند! خودمان کلاهمان را قاضی کنیم این است واقعیت ما؟

در حالی‌که دنیا به دنبال خرید و ایجاد تاریخ دروغ است ما به دست خود تصمیم به نابودی گذشته واقعی خود گرفته ایم.

چند روز پیش یکی از دوستان در خصوص یک خیریه که مسئولیت بچه های سر راهی شیر خواره تا 6 ساله را بر عهده دارد صحبت می‌کرد و از تنگنای شدی مالی این گروه صحبت می‌کرد و عنوان شد  هر خانواده با ماهی حتا 5 یا 10 هزار تومان می تواند کمک شایانی به فرزندان محروم کشور کند در همان موقع به فکرم رسید چگونه است برای تمسخر تاریخ خود و خندیدن به اجداد و نیاکان خود حاضریم هفته 2500 تومان پرداخت کنیم ولی برای کمک به این کودکان نیازمند ساختمان .....

 

خودمانی در مورد سریال آناتومی گری

این روزها یا بهتر بگویم این شبها معتاد به دیدن سریال جذاب آناتومی‌گری شده ایم. این درام  زیبای پزشکی که از سال 2005 از شبکه ABC شروع به پخش کرده کماکان از پربیننده ترین مجموعه‌های تلویزیونی آمریکائیست. قصه آناتومی‌گری در فصول اول در خصوص 5 انترن پزشکی (جورج,ایزی, کریستینا, مردیت و الکس), 3 متخصص جراحی (دکتر برک, دکتر ادیسون مونتگمری شپرد و دکتر شپرد) یک جراح (بیلی معروف به نازی) رئیس بیمارستان و چند پرستار است که در هر اپیزود با ورود چند بیمار به بیمارستان قصه رابطه این افراد یکدیگر با درمان بیمارها گره خورده و درامی‌جذاب و بسیار پر کشش را خلق می‌کند.

شخصیت‌های خلق شده در این مجموعه تلویزیونی در عین سادگی هر کدام دارای پیچیده گی‌های خاص خود بوده و تفاوت رفتاری در مواجهه با اتفاقات این درام را جذاب کرده است.

نام این سریال دو پهلوست از سوی نام شخصیت اصلی و راوی داستان دکتر مردیت گری فرزند یک جراح مشهور است و از سوی دیگر با دقت جالبی نام منبع اصلی درس آناتومی‌دانشجویان پزشکی کتاب مشهور آناتومی‌گری نوشته هنری گری, که بیش از 150 سال است به عنوان مرجع درسی مورد استفاده قرار می‌گیرد می‌تواند منظور از نام سریال باشد.

در این مجموعه تلویزیونی با وفور مثلث و حتی مربع‌های عشقی مواجهیم. به طور مثال می‌توان به رابطه مارک, ادیسون, درک و یا مردیت, جرج, درک و مارک همچنین الکس, ایزی, بیلی و ... اشاره کرد.

جدای از ساختار فنی و فرم بسیار منسجم این مجموعه تلویزیونی برجستگی اصلی این مجموع در شخصیت پردازی و بازی بازیگران است. شخصیت پردازی عالی که حتی در نکات ریز نیز برجسته در کنار بازی بسیار درخشان تمام بازیگران در کنار کارگردانی عالی موجب شده حتی ساده ترین قصه‌ها و روابط در این سریال بسیار زیبا و برجسته به نظر آید.

این سریال بر پایه شخصیت بناشده است و شخصیت‌های اصلی کثیری دارد که اگر بخواهیم کوتاه از برخی شخصیت‌ها را بگوئیم, می‌توان گفت:

دکتر ریچارد وبر: رئیس بیمارستان. شخصی که موقعیت و درآمد بیمارستان برایش در اولویت همه برنامه‌ها قراردارد. در زندگی خصوصی نیز از دوران جوانی عاشق دکتر لکسی گری مادر مردیت بوده ولی به دلیل تعهد به همسرش رابطه خود را با او به اتمام رسانده ولی با بستری شدن دکتر گری در آسایشگاه به دلیل ابتلا به بیماری آلزایمر و بازگشت ذهنی دکتر گری به دوران عاشقی با دکتر وبر, دکتر وبر نیز از زنده کردن این خاطرات ناخشنود نیست.

دکتر پریستون برک: جراح و متخصص زبده, مغرور و جاه طلب. به دنبال جانشینی دکتر وبر است. در کار خود یک متخصص تمام عیار و در رفتار با بیمارانش حرفه ای است. دارای زندگی خصوصی دو وجهی است وجهه بیرونی انسانی خشک و بدون احساس ولی در وجهه درونی هنرمند نوازنده, بسیار با احساس ومنظم. به طرز عجیب و جالبی عاشق کریستینا یانگ یکی از انترن‌های گروه شده است. دکتر برک از شخصیت‌های محبوب من است.

دکتر درک شپرد: متخصصی احساسی و توانمند که شناخت شخصیت و احساس واقعی اش با نمایش رفتار متناقضش سخت است.  زندگی خصوصی اش از ابتدا با عشق به مردیت شروع شد که بعدها مشخص شد دارای همسر است و به خاطر اینکه همسرش به او خیانت کرده, ادیسون همسرش را ترک کرده است. ولی در عین حال که عاشق مردیت است برگه‌های طلاق دکتر ادیسون مونته گومری شپرد رو امضا نکرد تا با همسرش بماند.

دکتر میراندا بیلی: یک متخصص با جذبه سخت گیر که تمام انترنها از او حساب می‌برند. دکتر بیلی بسیار باهوش و حواس جمع است و  در تحلیل رفتار زیردستان توانمند است. وی در رابطه با همسرش بسیار وفادار . دکتر بیلی نیز از شخصیت‌ها محبوب من در سریال است.

دکتر ادیسون مونته گومری شپرد: همسر دکتر شپرد که از آخر فصل اول وارد داستان شده و تا پایان فصل 3 نیز در سریال می‌ماند. ادیسون به همسرش درک خیانت کرده و اکنون به دنبال ساخت زندگی است که توسط خودش خراب شده است. دکتر مونته گومری شپرد متخصص توانمند کودکان است. در پایان فصل سوم این متخصص برای راه اندازی یک کلینیک دیگر با تعدادی پزشک به لس آنجلس می‌رود که این موضوع دستمایه سریال دیگری با نام Private Practice  قرار گرفته است.

دکتر مردیت گری: راوی قصه. پزشکی نسبتن با سواد که از همان ابتدا به دلیل رابطه با دکتر درک شپرد و موقعیت مادرش به عنوان یکی از مشهورترین جراح‌ها, دارای موقعیت خوبی در میان سایر انترنها شد. مردیت بعد از قطع رابطه با درک به دلیلی بازگشت ادیسون دچار یک بحران عاطفی شدید شده است.

دکتر جرج اوملی: پزشکی ساده که از خانواده ای سطح پائین به این جمع پیوسته. جرج بسیار ساده, صادق بوده و در رابطه اش با دیگران متفاوت است. جرج محبوبترین شخصیت من در این سریال است.

دکتر کریستیان یانگ: تنها هدفش در زندگی تبدیل شدن به یک متخصص و جراح حرفه ای است و برای این هدف دست به هرکاری می‌زند. بسیار بی احساس, نامنظم و رک است. به هیچ وجه با بیمارانش احساس همدردی نمی‌کند و دارای شخصیت سردی است.

دکتر ایزی استیونس: برای تامین هزینه‌های دانشگاه مدل مجلات بوده و عکس‌های برهنه انداخته است. ایزی دختریست با احساس که به سرعت با بیمارانش وارد یک رابطه عاطفی می‌شود. این دختر عاطفی با الکس و یکی از بیمارانش وارد یک رابطه می‌شود. شخصیت ساده و با احساس ایزی نیز از شخصیت‌های دوست داشتنی سریال است.

دکتر الکس کرو: پزشکی نه چندان دوست داشتنی که ابتدا بسیار با سواد وانمود می‌کرد ولی مشخص می‌شود یکی از ضعیف ترین و بی سوادترین پزشکان است.الکس دارای شخصیتی چشم چران بوده و شیفته ایزی می‌شود. این شیفتگی در کنار حسادت موقعیت‌های جالبی را خلق می‌کند.

و...

در مجموع شخصیت پردازی درخشان و خلق موقعیت‌های دراماتیکی که عکس‌العمل‌ها و اشتباهات انسانی را در آن به چالش بکشد از ویژگی‌های این سریال است.

اگر به دنبال سریالی جذاب, انسانی و سرشار از موقعیت‌های دراماتیک هستید آناتومی‌گری را از دست ندهید.

دلم تنگه واسه فیلم های فارسی ....

بدون مقدمه باید بگویم طی شش ماه گذشته بهترین روزهای زندگیم را تجربه کردم و غیر از نوشتن در فضای سایبر هیچ کمبودی را حس نکردم.

به قول یکی از دوستان ننوشتن در طی ماه گذشته به خاطر اتفاق های بسیار خوب و مبارکی بود که در زندگیشخص ام رخ داد و به جرات می گویم این اتفاقات انقدر برایم خوب بودند و هستند که از تعطیلی 6 ماهه وبلاگ ناراحت نباشم.

ولی اکنون با انرژی بیشتر برگشته و دوست دارم بازهم بنویسم تا تجربیاتمان را با یکدیگر تقسیم کنیم. در این مدت شاید از نوشتن دور بودم ولی از فرهنگ و هنر دور نبودم. و فعلن اینو از من داشته باشید که شکلات داغ و لطفاً مزاح نشوید را از دست ندهید.:-)

سعی می کنم به طور مرتب بنویسم و با توجه به مشکلات فراوانی که در حوزه وبلاگ ها پیش آمده سایت شخصی خودم را نیز موازی پیش می برم تا با امید اینکه به زودی به طور کامل به آن نقل مکان کنم.

امیدوارم فراموشم نکرده باشید...


ای خاک عروس ادبی ما را بپذیر

ادامه نوشته

تبریک نوروزی و معرفی بهترین‌های سال

ادامه نوشته

کوتاه در مورد فیلم, فیلم و چند تا فیلم  (1)

ادامه نوشته

معرفی کتاب؛ عامه‌پسند اثری از چارلز بوکوفسکی

ادامه نوشته